پنجشنبه ۵ مهر ۱۴۰۳ - ۱۸:۳۹
تکانه‌های سیاسی اثر اقدامات بانک مرکزی را خنثی می‌کند

مدیر کل اداره اقتصاد در سازمان سرمایه‌گذاری ملی عراق عنوان کرد: قطعا عملکرد بانک مرکزی در کشورهای خاورمیانه به دلیل وجود جنگ‌ها و بحران‌های کنونی، دارای پیچیدگی‌هایی است، با این حال، تصمیمات سیاسی و حکومتی بر عملکرد بانک‌ها به طور کلی، و به طور ویژه بانک‌های مرکزی تاثیر می‌گذارند.

یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در حوزه عملکردی بانک مرکزی، تاثیرپذیری تصمیمات این بانک از مسائل سیاسی و اقتصادی خارج از حیطه وظایف سیاست‌گذار پولی است. عوامل سیاسی در دو بخش داخلی و خارجی و همچنین فاکتورهای اقتصادی وابسته به کارکرد سایر نهادهای اقتصادی به صورت هم‌افزا بر عملکرد بانک مرکزی، به ویژه در کشورهای در حال توسعه تاثیر می‌گذارند. این تاثیرپذیری گاهی به اقتضای شرایط موجود می‌تواند در برهه‌هایی به صورت موقت حتی مفید نیز باشد، اما در نگاه کلان اقتصادی نمی‌تواند بازدهی بالایی ایجاد کند و اغلب با هزینه برای اقتصاد کشورها همراه است. بر همین اساس، طراحی راهکارها و ایجاد مدل‌های اقتصادی برای مقابله با موانع موجود بر سر راه فعالیت بانک مرکزی و جلوگیری از بحران‌های ناشی از تحولات سیاسی، در بسیاری از کشورها دنبال می‌شود. در ایران نیز به دلیل ویژگی‌های خاص منطقه خاورمیانه، اقتصاد با چالش‌ها و مشکلات ناگهانی بسیاری مواجه است و بانک مرکزی توان بسیاری برای حفظ آرامش اقتصادی کشور، می‌گذارد. در همین زمینه "اکرام عبدالعزیز"، اقتصاددان برجسته عراقی به پرسش‌های مطرح شده در از سوی هفته‌نامه تازه‌های اقتصاد، پاسخ داد. "اکرام عبدالعزیز"، دکترای اقتصاد و عضو هیات مدیره انجمن اقتصاددانان عراق، استاد دانشگاه بغداد و مدیر کل اداره اقتصاد در سازمان سرمایه‌گذاری ملی این کشور وابسته به نخست وزیری عراق و موسس و بنیانگذار بسیاری از نهادهای اقتصادی وابسته به وزارت دارایی عراق است. وی در کارنامه خود همچنین سمت مدیر مسئولی مجله اقتصادی "دنیاالمال و الاستثمار" را نیز دارد. متن زیر حاصل گفت‌وگوی هفته‌نامه تازه‌های اقتصاد با این اقتصاددان عراقی است:

مرجع کنترل تورم و حفظ ارزش پول ملی کشورها، بانک‌های مرکزی هستند. با این حال، ابزارها، شرایط و امکانات این نهادها در کشورها یکسان نیست و مدیریت و سیاست‌گذاری بانک مرکزی در اروپا با نهاد مشابه در خاورمیانه متفاوت است. با این توضیح، اما هر دو باید برای حفظ ارزش پول ملی تلاش کنند. از منظر جایگاه در اقتصاد کشورها، بانک‌های مرکزی دارای چه اهمیتی هستند؟

قطعا بانک‌های مرکزی در زمینه مدیریت تورم و کنترل آن از طریق ایجاد ثبات در قیمت ارز اهمیت بسیار بالایی دارند، چرا که بانک مرکزی به عنوان یک نهاد دارای قدرت، نقش مهمی در زمینه سازماندهی سیاست‌های مالی و ایجاد توازن میان تولید و نقدینگی دارد. در این رابطه، نقش توازن در این موضوع اهمیت بالایی دارد و این توازن جز با هنر به کارگیری ابزارهای مالی در کشورها، ممکن نیست. به تبع، بانک مرکزی در هر کشوری برای مدیریت ارزی در آن کشور، ماموریت‌ها، رویکردها و خدمات مشخصی دارد. چگونه؟ طبیعتا از طریق مدیریت نقدینگی و سپرده‌های بانکی و همچنین مدیریت چک‌های مدت‌دار می‌تواند این مهم را محقق کند. بانک مرکزی در هر کشوری مسئول مدیریت و نظارت بر نظام بانکی است و از اینرو عملکرد بانک مرکزی بر تمام فعالیت‌های اقتصادی کشور تاثیر می‌گذارد. هدایت اعتبارهای مالی به سمت بخش تولیدی مشخص بر اساس منابع موجود در کشور، تاثیر مثبتی بر سرمایه‌گذاری داخلی و اشتغال نیروی کار و در نتیجه بر کالای تولیدی و خدمات ارائه شده و همچنین درآمدها دارد. اهمیت بانک مرکزی در اقتصاد مادامی که مدیریت قوی داشته باشد و بتواند منابع مالی را به سمت بخش‌های اقتصادی هدایت کند، نهفته است. در نتیجه هر کشوری هر اندازه در فعال‌سازی بخش‌های اقتصادی و افزایش تولید و پیشی گرفتن عرضه بر تقاضا موفق باشد، به همان میزان ثبات پولی و مالی نیز برقرار می‌شود و نهایتا اینکه اقدامات بانک مرکزی، نقش بسزایی در کاهش بیکاری، افزایش رشد اقتصادی و توسعه کشور خواهد داشت.

در یک اقتصاد متلاطم، تا چه میزان تحولات سیاسی تعیین کننده میزان موفقیت و یا شکست سیاست‌های بانک مرکزی است و دخالت‌های غیرتخصصی از سوی دولت‌ها، پارلمان‌ها و سایر مراکز قدرت، چقدر به اعتبار و عملکرد بانک مرکزی لطمه خواهد زد؟

بانک مرکزی باید در تصمیم‌گیری برای هدایت اقتصاد کشور و تنظیم روند قیمت‌ها اختیار داشته باشد. اما در برخی از کشورها حتی در آمریکا به رغم اینکه گفته می‌شود بانک مرکزی استقلال دارد، اما در شرایط خاص، ابزارهای اصلی و مهمی که بانک‌های مرکزی استفاده می‌کنند، تحت تاثیر تصمیمات سیاسی قرار می‌گیرند. برای مثال ممکن است که ثبات قیمت‌ها به هزینه یک بخش دیگر تمام شود و مثلا نرخ بیکاری را افزایش دهد. این معضلی است که بسیاری از کشورها از آن رنج می‌برند. تصمیمات سیاسی و حکومتی بر عملکرد بانک‌ها به طور کلی، و به طور ویژه بانک‌های مرکزی تاثیر می‌گذارند و این همان چیزی است که با موضوع استقلال و محوریت بانک مرکزی تعارض دارد. بنابراین نباید این حقیقت را فراموش کنیم که سیاست و اقتصاد، دو روی یک سکه هستند، اما اغلب در کشورهای عربی و کشورهای در حال توسعه، کفه سیاسی که بر مقدرات اقتصادی کشور سیطره بیشتری دارد، در تصمیم نهایی سنگین‌تر است. در کشورهای خاور میانه و در حال توسعه، اگر حاکمیت سیاسی یک حاکمیت مطلق باشد، به طور قطع بر سیاست‌های بانک مرکزی و اقتصاد آن کشور از نظر افزایش نرخ بهره و یا کاهش آن و دستور به بانک مرکزی مبنی بر اینکه سیاست‌های مشخصی را در خدمت به رویکردهای سیاسی دولت دنبال کند، تاثیر فراوانی می‌گذارد که این مسائل برای اشتغال، توسعه و رشد اقتصادی مضر است و نمونه‌های آن را در کشورهای در حال توسعه مشاهده می‌کنیم. اگر استقلال بانک مرکزی آسیب ببیند، به اقدامات بانک مرکزی در زمینه توسعه پروژه‌های اقتصادی آسیب می‌رسد و بیکاری افزایش خواهد یافت و این مسئله موجب اتلاف منابع کشور می‌شود و در نتیجه، بانک مرکزی در خدمت سیاست‌های دولت و تکرار یک چرخه معیوب قرار می‌گیرد.

برخی اقتصاددانان معتقدند که استقلال بانک مرکزی یعنی اینکه دولت هدف خود از کنترل تورم را بگوید، اما در شیوه کنترل و نوع ابزار دخالت نکند. شما چه دیدگاهی دارید؟

بله. دولت‌ها با اتخاذ سیاست‌های مالی و ارائه برنامه‌های اقتصادی بلندمدت، ایجاد فرصت‌های شغلی، سرمایه گذاری، تولید و برقراری عدالت در توزیع درآمد و ارائه خدمات عمومی ضروری تلاش می‌کنند تا تورم را کنترل کنند. بر این اساس، نقش بانک مرکزی همراستا با اینگونه تصمیمات دولت و اقدام برای تقویت تولید در کشور است.

پیچیدگی کار بانک مرکزی در برخی نقاط جهان مانند خاورمیانه این است که تحولات سیاسی و جنگ‌ها در منطقه، سیاست‌های تمامی بانک‌های مرکزی کشورها را دچار چالش می‌کند. برای کنترل این روند چه باید کرد؟

قطعا عملکرد بانک مرکزی در کشورهای خاورمیانه به دلیل وجود جنگ‌ها و بحران‌های کنونی، دارای پیچیدگی‌هایی است و این شرایط بر عملکرد بانک‌های مرکزی تاثیر می‌گذارند و این یک واقعیت است. در این شرایط، بانک‌های مرکزی چه کاری می‌توانند انجام دهند؟ اگر بانک‌های مرکزی عملا دارای استقلال باشند، می‌توانند قیمت‌ها را کنترل و متوازن کنند و از طریق توزیع منابع، بر کل جریان اقتصادی کشور تاثیر بگذارند، اما در صورت عدم استقلال حقیقی، آنها نمی‌توانند در زمان جنگ و شرایط خاص، با بحران‌ها مقابله کنند. در تمام جنگ‌هایی که طی سال‌های گذشته در عراق و سوریه رخ داد، مشاهده کردیم که سیاست‌های پولی، تابع سیاست‌های مالی بوده است. به عبارت دیگر، هنگامی که سیاست مالی از تامین اعتبار برای هزینه‌های خود از محل درآمدها عاجز است، به بانک مرکزی دستور داده می‌شود ارزپاشی کرده و به تبع، این اقدام اگر زمینه مناسب برای تولید و سرمایه‌گذاری وجود نداشته باشد، قیمت‌ها افزایش می‌یابد. بله، این جنگ‌ها در صورت عدم استقلال بانک‌های مرکزی، تاثیر بسیار مخربی بر اقتصاد کشور می‌گذارند. مادامی که بانک مرکزی در تصمیم‌گیری‌های پولی ومدیریتی خود استقلال داشته باشد، خواهد توانست استراتژی و برنامه‌هایی را ارائه کند که از طریق آنها وضعیت پولی کشور را مدیریت می‌کند، اما در سایه عدم وجود چنین استقلال قانونی به مفهوم حقیقی کلمه، بانک‌های مرکزی با چالش‌های بسیار بزرگی مواجه خواهند شد.

از ابزارهای موثر مهار تورم در جهان، کنترل حجم نقدینگی و سرعت رشد آن است. در این زمینه، حرکت نامتوازن رشد نقدینگی با جریان اقتصادی، چه خسارت‌هایی به بار خواهد آورد؟

به طور قطع، نقدینگی و حجم پول در گردش نقش بسیار زیادی در افزایش قیمت‌ها و کاهش ارزش پول ملی دارد و از اینرو بانک مرکزی در چنین شرایطی به استراتژی افزایش نرخ بهره متوسل می‌شود و این، ابزار مهمی برای جلوگیری از افزایش تقاضا و مهار تورم است که در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است، چرا که افزایش سریع قیمت‌ها بازتاب و تاثیر منفی بر سطح جامعه و همچنین بر رشد اقتصادی دارد و از اینرو هیچ راه حلی وجود ندارد، جز اینکه بانک مرکزی ابزارهای خود را برای مهار تورم به کار گیرد.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha